نگاه جامعه شناختی به بادرود

این نگاه یک جامعه شناس هست که به هنگام ورود به بادرود برایش ایجاد شده ، این جامعه شناس وقتی که وارد این شهر می شود می گوید: چرا مردم این شهر انار را نماد خودشان معرفی کرده اند؟ در حالی که شهرهای زیادی داریم که انار دارند و و انارهایشان درجه یک هست ولی به عنوان نماد معرفی نکرده اند در حالی که می توانستند چیزهایی را به عنوان نماد معرفی بکنند که حکایت شخصیت آنها بکند در حالی که این انار گویای آن هست که تزلزل در شخصیت این مردم موجب شده که خودشان را پشت یک میوه مخفی کنند البته می شود گفت مسئولین این شهر دارای چنین هویت هستند .
وقتی که وارد حرم امام زاده آقا علی عباس و محمد  شدند فرمودند: از همه عجیب تر آن است که چرا با وجود این دو امامزاده به جای استفاده از نمادهای دینی و مذهبی از اون نماد استفاده کرده اند و به ذهن بنده این آمده است که نکند اینها دینی و مذهبی نیستند و نخواسته اند نمادشان دینی باشد و شاید بعضی ها توجیه کنند که انار میوه ایی بهشتی است و در قرآن بیان شده اما هیچکس انار را به عنوان نماد دینی و مذهبی نمی شناسد. و همچنان که نمادها عناصر فرهنگ یک جامعه هستند این نماد حکایت از فرهنگ مادی این منطقه است و نمادهای معنوی جایگاه کمی دارند.  

تاریخچه دقیق بادرود

داشتن امامزادگان علی عباس و محمد از مهمترین و بهترین ویژگی این منطقه است و به سبب وجود این دو بزرگوار در این منطقه برکات خداوند استمرار دارد . هرچند انسانهای این منطقه در این 1200 سال بارهای بار عوض شده اند یعنی بارهای بار این منطقه متروکه شده و خالی از سکنه شده و دوباره رهگذران در این منطقه به حرمت این دو امامزاده ماندگار شده اند و درست است که مردم کنونی بادرود و شهرو روستای اطراف آخرین انسانهایی بوده اند که خانواده های خود را تا چندین نسل در این منطقه نگه داشته اند و پیش از آن چون منطقه کویر بوده یک عده که از نایین و برخی مناطق از این منطقه عبور می کرده اند که در اینجا ماندگار می شوند که بعدها از جاهای دیگر مانند یزد ، شیراز ،خراسان و... به اینجا سفر کردند به نظر می رسد که اینها اصحاب باد بوده اند یعنی چون باد مسیر سفر انها را عوض کرده و به این منطقه کشانده است این منطقه را باد نامیده اند اگر در اشعار گذشته بادرودی ها دقت کنید نام بادرود یا با افشان به چشم نمی خورد تنها با کلمه باد به سرایدن شعر پرداخته اند و این خود حکایت از آن می کند که نام بادرود مجعول حال برخی از افراد است نه اینکه سبقه ی تاریخی داشته باشد و با دقت بیشتر مشخص می شود که خیلی از اشعار به زبان فارسی است یعنی مهاجرین فارسی زبان بوده اند و تنها کسانی که زبان بادی داشته اند مردمی بوده اند که از نایین به این منطقه سفر کرده اند و در اینجا مقیم شده اند که بر اثر مرور زمان و تداخل زبانها مقداری این لهجه تغییر یافته و به حالت کنونی در امده است

نظرتون راجع به پوشش محلی بادرود چیه؟

قدیم توی بادرود مردم با پای برهنه می گشتند همچنان که توی تصویر می بینید مجبور شدن کفش مدل غیر ایرانی بپوشند. شاید به خاطر ظلمی بوده که رژیم شاهنشاهی به این مرم می کرده که پول بهشون نداده تا کفش بخرند البته زنان بادرودی در قدیم می بایست حتما موهاش بیرون باشه و این از فرهنگ بادرود بوده ( به عکس توجه کنید ) یه سوالی که برای من پیش اومده اینه که: اگه برای مهر و میترا فرهنگ بادرودی ارزش و اهمیت داره چرا خودش بی توجه از کنارش رد میشه و فقط برای اسم بدر کردن هی این در و اون در می زنه به عنوان مثال : مگه لباس جزیی از فرهنگ ناب بادرودی نیست چرا پوششتون غیر بادرودیه و هم پوشش خانواده تون غیر بادرودیه و بهتر بگیم که غیر ایرانیه!!!!!!!


همین هر روز رنگ عوض کردن ها نشانه بی فرهنگیه به همین هایی که ادعای فرهنگ بادرودی می کنند بیاند و فرهنگ بادرودی رو از خودشون شروع کنند یعنی اول پوشش خودشون و بعد پوشش خانوادهشون رو بادرودی کنند.


ناله های مسافران نوروزی در بادرود

مسافران نوروزی قبل از ورود به شهر بروشوری را تحویل می گیرند که نسبت به جاهای دیدنی شهر بادرود شناخت پیدا کنند ، مسافران نوروزی به هوای دیدن خانه های اربابان بادرود به درب خانه های آنها می رون اما کسی آنها را به داخل راه نمی دهد و صاحبان خانه فریاد می زنند این خانه شخصی ماست چرا از ما سلب آسایش می کنید؟
و گاهی هم دیده شده که فحش نصار بانیان بروشور می کنند چون برای دیدن برخی از آثار دیدنی بادرود می روند، ولی با درب بسته مواجه می شوند فکر کنم مسافران نوروزی به اندازه کافی با اخلاق بادرودی و بادرود آشنا شده اند  


بهترین ویژگی بادرود در نگاه چهره شاخص بادرود

داشتن امامزادگان علی عباس و محمد از مهمترین و بهترین ویژگی این منطقه است و به سبب وجود این دو بزرگوار در این منطقه برکات خداوند استمرار دارد . هرچند انسانهای این منطقه در این 1200 سال بارهای بار عوض شده اند یعنی بارهای بار این منطقه متروکه شده و خالی از سکنه شده و دوباره رهگذران در این منطقه به حرمت این دو امامزاده ماندگار شده اند و درست است که مردم کنونی بادرود و شهرو روستای اطراف آخرین انسانهایی بوده اند که خانواده های خود را تا چندین نسل در این منطقه نگه داشته اند و پیش از آن چون منطقه کویر بوده یک عده که از نایین و برخی مناطق از این منطقه عبور می کرده اند که در اینجا ماندگار می شوند که بعدها از جاهای دیگر مانند یزد ، شیراز ،خراسان و... به اینجا سفر کردند به نظر می رسد که اینها اصحاب باد بوده اند یعنی چون باد مسیر سفر انها را عوض کرده و به این منطقه کشانده است این منطقه را باد نامیده اند اگر در اشعار گذشته بادرودی ها دقت کنید نام بادرود یا با افشان به چشم نمی خورد تنها با کلمه باد به سرایدن شعر پرداخته اند و این خود حکایت از آن می کند که نام بادرود مجعول حال برخی از افراد است نه اینکه سبقه ی تاریخی داشته باشد و با دقت بیشتر مشخص می شود که خیلی از اشعار به زبان فارسی است یعنی مهاجرین فارسی زبان بوده اند و تنها کسانی که زبان بادی داشته اند مردمی بوده اند که از نایین به این منطقه سفر کرده اند و در اینجا مقیم شده اند که بر اثر مرور زمان و تداخل زبانها مقداری این لهجه تغییر یافته و به حالت کنونی در امده است